با وجود کاهش چشمگیر هزینه های پزشکی مردم در ابتدای اجرای طرح تحول سلامت در راستای هدف کاهش پرداخت از جیب مردم به عنوان مهمترین هدف این طرح، اما افزایش ۲.۵ برابری تعرفه های پزشکی همزمان با گام سوم اجرای این طرح موجب افزایش ۷۰ درصدی پرداختی های مردم نسبت به قبل از اجرای طرح شد. مشکلات ایجاد شده در ادامه مسیر این طرح نشان از غیرکارشناسانه بودن این طرح دارد و چالش هایی از قبیل «تغییر هرم جمعیتی کشور، افزایش تصدی گری دولت، درمان محور بودن سیستم سلامت کشور و افزایش شدید بدهی های بخش سلامت» ادامه مسیر اجرای این طرح را نیز بسیار دشوار نموده است.
بررسی و نقد وضعیت طرح تحول سلامت (گزارش)
ضرورت و اهداف پژوهش
طرح تحول سلامت با هدف کاهش پرداخت از جیب مردم و افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی درمانی طراحی و از سال ۱۳۹۳ به اجرا درآمد. نقاط ضعف موجود در طرح تحول نظام سلامت باعث بروز مشکلات فراوانی برای نظام سلامت گردیده است. بیتوجهی به قوانین بالادستی و تجربیات موفق جهانی در حوزه اصلاحات سلامت در کنار نگاه نازل به اصلاحات ساختاری و کنترل هزینهها باعث دستیابی به توفیقات موقت و کوتاه مدت شده است. لذا در این گزارش وضعیت طرح تحول سلامت در ایران مورد بررسی قرار میگیرد و با برآوردی از وضعیت موجود، چالش ها و مسائل این طرح شناسایی و راهکارهایی برای بهبود اوضاع ارائه میشود.
وضعیت پرداخت از جیب مردم با اجرای طرح تحول سلامت
با اجرای طرح تحول سلامت، هزینه های مردم در بخش بستری بیمارستان های دولتی کاهش چشمگیری پیدا کرد و به زیر ۱۰ درصد رسید. اما این دستاورد مهم با ۲.۵ برابر شدن تعرفههای پزشکی در گام سوم اجرای این طرح، تا حدود زیادی کمرنگ شد. زیرا هزینه های بستری حدودا نیمی از هزینه های سلامت مردم است و هزینه های سرپایی که مابقی هزینه های سلامت مردم را تشکیل میداد و عمدتا توسط بخش خصوصی ارائه میشود، مستقیما از جیب مردم پرداخت میشد.
به صورت کلان، کل هزینه های سلامت کشور تا قبل از اجرای طرح تحول سلامت، ۴۲ هزار میلیارد تومان در سال بوده که ۵۵ درصد آن یعنی حدود ۲۳ هزار میلیارد تومان توسط مردم پرداخت شده است. اما به خاطر ۲.۵ برابر شدن تعرفهها همزمان با اجرای گام سوم طرح تحول سلامت، کل هزینه های سلامت کشور و پرداختی مطلق مردم افزایش چشمگیری یافته و به ۹۷.۵ هزار میلیارد تومان رسیده است. مردم حدود ۴۰ درصد این هزینه ها را یعنی حدود ۳۹ هزار میلیارد تومان میپردازند که به عبارت دیگر پرداختی مطلق این هزینه ها توسط مردم حدود ۷۰ درصد افزایش یافته است.
بنابراین می توان گفت که هدف اصلی اجرای طرح تحول سلامت یعنی کاهش هزینه های مردم در بخش سلامت نه تنها محقق نشده بلکه هزینه های مردم در این بخش افزایش یافته است و این به معنای ناکامی بزرگ مهمترین طرح دولت یازدهم در حوزه اجتماعی است.
مسائل و مشکلات راهبردی طرح تحول سلامت در ایران
طرح تحول سلامت طرحی غیرکارشناسانه بوده است که بدون تحقیق درباره آثار و پیامدهای آن و تخمین هزینه های مالی آن، به تصویب رسیده و اجرا شده است؛ از اینرو پس از اجرا به بنبست خورد و مسئولین نتوانستند منابع مالی آن را تامین کنند. دلیل دیگر این مسئله دیدگاه مسئولین به حوزه سلامت به عنوان یک حوزه مصرفگرا و هزینهبر، نه صنعتی با قابلیت تولید سرمایه بوده است؛ به نحویکه فقط ۴ درصد هزینه های تخصیص داده شده به سلامت صرف سرمایه گذاری در سلامت میشود.
از دیگر مسائلی که در طرح تحول سلامت مغفول مانده است میتوان به «بالا بودن میزان پرداخت از جیب بیماران، واردات بیرویه دارو، عدم توجه به شرکت های تولیدکننده داروهای ساخت داخل، پایین بودن سرانه تحقیق و توسعه در حوزه سلامت و عدم توجه کافی به شرکت های دانش بنیان» اشاره کرد.
چالش ها و مسائل راهبردی توسعه طرح تحول سلامت
با گذشت ۵ سال از اجرای طرح تحول سلامت، تغییر شرایط و مشکلات به وجود آمده برای این طرح، توسعه آن را چالش هایی رو به رو کرده است. مهمترین این چالش ها عبارتند از:
تغییر هرم جمعیتی: افزایش تعهدات مالی دولت به واسطه رشد کاهنده جمعیت و افزایش میانگین سنی جمعیت کشور طی سال های آتی.
افزایش تصدیگری دولت: ماموریت اصلی وزارت بهداشت سیاست گذاری، تنظیم مقررات، نظارت و ارزیابی است درحالیکه عملا خود این وزارتخانه به بزرگترین ارائه دهنده خدمات درمانی تبدیل شده است.
وابستگی بودجه عمومی دولت به منابع ناپایدار نفتی، امکان تأمین مالی پایدار منابع طرح تحول سلامت را با چالش مواجه خواهد کرد.
پیشی گرفتن هزینه های درمان نسبت به خدمات بهداشتی و پیشگیری به علت درمان محور بودن این طرح به جای سلامت محور بودن آن.
رشد شدید هزینه های درمانی تامین اجتماعی و سازمان بیمه سلامت به عنوان بیمه های اصلی درمان پایه کشور: تامین اجتماعی با ۶۵۰۰ میلیارد تومان بار مالی مضاعف طی سال ۹۳ و ۹۴ و بیمه سلامت با ۵۱۰۰ میلیارد تومان افزایش هزینه طی سال ۹۴ تا ۹۶ رو به رو شده اند.
افزایش شدید بدهی های بخش سلامت: بدهی ۱۵۰۰۰ میلیارد تومانی وزارت بهداشت به سازمانهای دارویی و بابت حقوق و دستمزد پزشکان.
ایجاد شکاف درآمدی عمیق بین پزشکان متخصص و پزشکان عمومی و پرستاران.
کمبود نیروی انسانی در سیستم سلامت کشور
ورشکستگی بیمارستان های دولتی: افزایش تعرفههای درمانی در گام سوم طرح تحول سلامت موجب افزایش بار مالی به بیمه های پایه و در نتیجه افزایش بدهی بیمه ها به بیمارستان های دولتی شد به نحویکه بیمارستان های دولتی با بدهی ۵۰۰۰ میلیارد تومانی به شرکت های دارویی و تجهیزات پزشکی مواجه شدند که عملا بیمارستان های دولتی را در شرایط ورشکستگی قرار داده است.
اقتصاد مقاومتی راهکار برون رفت از شرایط کنونی طرح تحول سلامت و سایر پیشنهادات
اقتصاد مقاومتی میتواند راه گشای بنبست طرح تحول سلامت باشد. آرمان اقتصاد مقاومتی، تقویت تولیدات ناخالص داخلی با هدف حمایت از تولیدکننده و نخبه داخلی است. این درحالی است که سهم هزینه های تخصیص داده شده به بخش سلامت در تولید ناخالص داخلی کمتر از ده درصد است.
به طور کلی اقتصاد مقاومتی با مبارزه با قاچاق کالاهای دارویی و تجهیزات موردنیاز موجب افزایش بیش از پیش توجه به تولیدکنندگان داخلی و شرکت های دارویی دانش بنیان و با تسهیل مدیریت چالش های حوزه سلامت و افزایش سهم تولیدات این بخش موجب افزایش سهم حوزه سلامت در تولید ناخالص داخلی میشود. علاوه بر توجه به سیاست های اقتصاد مقاومتی، اقدامات دیگری نیز میتوان برای ادامه راه طرح تحول سلامت پیشنهاد داد که مهمترین آنها عبارتند از:
تعیین تکلیف بدهی های حوزه سلامت
کمک به تامین مالی طرح تحول سلامت از طریق برقراری مالیات سلامت
تجدید ساختار بیمه ها و تجمیع آنها در قالب صندوق مشترک
اصلاح نظام پرداخت به پزشکان و تغییر نظام پرداخت مبتنی بر کارانه
عملیاتی کردن سامانه پرونده پزشکی الکترونیک
سلب اختیارات حاکمیتی از صنف پزشکان
افزایش ظرفیت پذیرش و بورسیه دانشجویان برای تأمین پزشکان مناطق محروم
طرح تحول سلامت با هدف کاهش پرداخت از جیب مردم و افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی درمانی به اجرا درآمد. با این حال آمارهای کشور نشاندهنده این موضوع است که نه تنها پرداختی مردم کاهش پیدا نکرده بلکه میزان مطلق پرداختی مردم با افزایش چشمگیری مواجه شده است. در شرایط کنونی ادامه مسیر این طرح نیاز به توجه ویژه به سیاست های اقتصاد مقاومتی دارد. اقتصاد مقاومتی از طریق مبارزه با قاچاق کالاهای دارویی و تجهیزات مورد نیاز و افزایش سهم حوزه سلامت در تولید ناخالص داخلی به رفع چالشهای طرح تحول سلامت کمک شایانی میکند.
واما ارزیابی !
شاخصهای ارزیابی چیست؟
برای سنجش موفقیت یک طرح در حوزه سلامت مردم، نیاز به تبیین شاخصهای کمی و کیفیِ توفیق داریم؛ بهتر است این شاخصهای اندازهگیری را براساس ادعاهای اولیه خود طرح تعریف کنیم؛ با این حساب، میتوان چند شاخص اصلی از جمله کاهش هزینهها –هم برای مردم و هم برای سازمانهای بیمهگر-، افزایش سطح کیفی خدمات درمانی، عدالت در نظام پرداختها و در نهایت، تسهیل در دسترسی به خدمات درمانی را به عنوان شاخصهای ارزیابی میزان موفقیت «طرح تحول سلامت» درنظر بگیریم.
حال باید ببینیم نمودار تغییرات این شاخصها چگونه است؛ در واقع باید ببینیم آیا با اجرای این طرح، هزینههای مردم و سازمانهای بیمهگر کاهش یافته است؛ آیا سطح کیفی خدمات درمانی بهبود یافته؛ آیا عدالت در نظام پرداختها در سیستم سلامت کشور، برقرار شده و در نهایت، آیا دسترسی مردم به خدمات درمانی تسهیل شده است؟
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس چه میگوید؟
در ارزیابی میزان موفقیت طرح تحول سلامت، دو تحقیق توسط نهادهای فرادستی در سال ۹۶ انجام شده که نتایج آن در دسترس است؛ اولین تحقیق را مرکز پژوهشهای مجلس، تحت عنوان «نگاهی بر عملکرد سازمان بیمه سلامت در سالهای ۱۳۹۲-۱۳۹۶» انجام داده است؛ براساس نتایج این تحقیق تنها دستاورد طرح تحول، افزایش نجومی دستمزد پزشکان بوده است؛ از قرار معلوم در طول سالهای بعد از ۹۳ با اجرای این طرح و چندبرابر شدن تعرفههای پزشکی، درآمد پزشکان تا ۳۰۰ درصد افزایش یافته است.
در عین حال، گزارش مرکز پژوهشهای مجلس میگوید: «از یکسو طی این سالها، شاهد رشد یکباره جمعیت تحت پوشش این سازمان بودهایم که این موضوع ناشی از اجرای طرح بیمه همگانی رایگان بوده است و ازسوی دیگر تغییر کتاب ارزش نسبی خدمات بهداشتی ـ درمانی که در راستای طرح تحول نظام سلامت صورت پذیرفت موجب رشد یکباره هزینههای سازمان در نیمه دوم سال ۱۳۹۳ و سال ۱۳۹۴ به بعد گردیده است که علیرغم رشد اعتبارات ۸۳.۱۴ درصدی اعتبارات عمومی این سازمان در قانون بودجه سال ۱۳۹۶، این رقم به عدد ۱۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. همچنین تا پایان سال ۱۳۹۵ سازمان با زیان انباشته در حدود ۴۴۰۰ میلیارد تومان مواجه بود. با توجه به اینکه عملاً خلق منابع جدید برای سازمان میسر نیست باید رویکردهایی در جهت کنترل هزینهها اتخاذ شود.»
این گزارش تاکید میکند که پیامد این موضوع، موجب تأخیر در پرداخت مطالبات مراکز تشخیصی ـ درمانی طرف قرارداد و نارضایتی بیمهشدگان شده است که میتواند اساس طرح تحول را به خطر بیندازد. ازسوی دیگر سرانه برخورداری نیز نشان میدهد عملاً منابع سازمان موجب استفاده بیشتر مناطق برخوردار شده است و مناطق محروم چندان از آن بهرهای نبردهاند.
براساس نتایج همین یک تحقیق مشخص میشود که طرح تحول در همان سالهای ابتدایی اجرا، در برآورده نمودن چند شاخص اصلی موفقیت، ناکام بوده است: طرح تحول هزینههای بسیاری را بلعیده و تا سال ۹۵، بیش از ۴ هزار میلیارد زیان انباشته به بار آورده؛ از آنجایی که سازمانهای بیمهگر نتوانستهاند از پس هزینههای گزاف این طرح بربیایند، مطالبات مراکز طرف قرارداد را با تاخیر پرداختهاند و لاجرم این مراکز نیز از سطح خدمات درمانی ارائه شده به بیمهشدگان کاستهاند (پس به جای بهبود سطح کیفی خدمات، شاهد کاهش این سطح بودهایم) و در نهایت، در شاخص «تسهیل دسترسی به خدمات» نیز بهبودی حاصل نشده؛ چون به گفته این تحقیق، منابع سازمان، بیشتر صرف مناطق برخوردار شده است.
گزارش وزارت اقتصاد چه میگوید؟
تحقیق مشابه دیگری در آبان ماه ۹۶ توسط معاونت اقتصادی وزارت اقتصاد تحت عنوان «بررسی طرح تحول سلامت (چالشها و راهکارها)» انجام شده، که نتایج این تحقیق نیز نشان میدهد طرح تحول سلامت، با چالشها و نارساییهای عمدهای مواجه است. این تحقیق؛ چالشها و کاستیهای طرح تحول را اینگونه برمیشمارد: پیشی گرفتن هزینههای درمان نسبت به خدمات بهداشتی و پیشگیری، گستردگی و پراکندگی سازمانها و نهادهای متولی سلامت و تامین رفاه، کسری شدید منابع مالی صندوقهای بیمهای و بدهیهای کلان بخش سلامت.
براساس نتایج این دو تحقیق رسمی، طرح تحول نظام سلامت در همه ابعاد ناموفق بوده است؛ در نگاه کلان، این طرح، هزینههای زیادی بر دوش دولت و بودجه عمومی گذاشته است: روی کاغذ در لایحه ۹۷ چیزی در حدود ۶۸ هزار میلیارد تومان برای بخش سلامت در نظر گرفته شده بود. همچنین این رقم برای سال ۹۸ – باز هم روی کاغذ- چیزی حدود ۷۶ هزار میلیارد تومان است. رقمی که از سال ۹۲ تا به امروز، افزایش نزدیک به ۴۰۰ درصدی را تجربه میکند. حال اینکه کل بودجه عمومی دولت، بین سالهای ۹۲ تا ۹۸، از رقم حدود ۲۳۶ هزار میلیارد تومانی به ۴۷۷ هزار میلیارد تومان (در لایحه) افزایش یافته که رشد تقریباً ۲ برابری را نشان میدهد.
آمارهای ارائه شده توسط خود سازمان بیمه سلامت نیز نشان دهنده افزایش سرسامآور هزینههای سلامت در همان سالهای آغازینِ طرح است؛ در واقع با شروع این طرح، هزینهها سوار بر قطار سریعالسیرِ رشد شدند و یکباره سر به فلک کشیدند.
طبق آمار سازمان بیمه سلامت، هزینه بستری این سازمان در سال ۱۳۹۲ حدود ۲۱۱۵ میلیارد تومان بود که این هزینه در سال ۱۳۹۵ به ۷۳۱۷ میلیارد تومان رسید؛ در واقع هزینه بستری سازمان بیمه سلامت، در طول سه سال اول اجرای طرح تحول سلامت، در اثر افزایش شدید تعرفه خدمات درمانی، حدود ۲۴۵ درصد رشد داشته است.
اما در نگاه خُردتر، تحول سلامت، آسیب به مراتب جدیتر داشته است: این طرح کمر سازمانهای بیمهگر عمومی ازجمله «تامین اجتماعی» را شکسته است؛ طرح تحول، هزینههای هنگفتی به تامین اجتماعی تحمیل کرده است.
هزینههای تامین اجتماعی در دو سال، دو برابر کل هزینههای ۵۰ سال گذشته!
فرشاد مومنی (اقتصاددان) در ارزیابی این هزینهها و بار اضافی طرح تحول برای بیمهگرها میگوید: طرح تحول به این دلیل که حدود ۷۰ درصد از بار مالی هزینههای خود را بر دوش سازمانهای بیمهگر انداخت، این سازمانها را با بحرانهای حاد مالی روبرو کرد. در دوره زمانی اردیبهشت ۹۳ تا اسفند ۹۷، هزینههای تحمیل شده در اثر اجرای این طرح به سازمان تامین اجتماعی ۱۱۷ درصد رشد نشان داد و فقط برای اینکه تصوری در این زمینه داشته باشید کافیست توجه کنید که از زمان شروع به کار طرح تحول سلامت تا پایان اسفند ۹۵، فقط در سازمان تامین اجتماعی هزینههایی که بابت درمان در این سازمان ایجاد شد، معادل دو برابر کل هزینههای درمان سازمان تامین اجتماعی در پنجاه ساله قبل از اجرای این طرح بود!
پس با این حساب، طرح تحول نظام سلامت، نه تنها در هیچ کدام از شاخصهای ارزیابی موفق نبوده است؛ بلکه آسیب بسیار شدیدی به دولت، صندوقهای بیمهای و مردم زده است؛ در واقع با اجرای این طرح، هزینههای مردم و بیمهگرها، چند برابر شد؛ عدالت در پرداختهای نظام سلامت، بهبود نیافت (تعرفههای پزشکان چندبرابر شد اما به دلیل کمبود بودجه و از آنجایی که همه بودجه نظام سلامت را طرح تحول بلعید، تعرفههای خدمات پرستاری بعد از گذشت ۱۳ سال از تصویب هنوز اجرایی نشده!)، دسترسی مردم به خدمات تسهیل نشد و در نهایت، کیفیت خدمات درمانی، نه تنها بالا نرفت بلکه به دلیل افزایش تعرفههای پزشکی و سودجویی برخی پزشکان، «هزینههای االقائی درمان» افزایش یافت.
کامران باقری لنکرانی (وزیر سابق بهداشت) در بهمن ماه ۹۶ نسبت به افزایش هزینههای القائی به عنوان یک پیامد نامطلوب اجرای طرح تحول هشدار داد: «به دلیل اینکه خدمات بیمارستانی ما فوریترین خدمات در این حوزه است توجه به آن ضروری بود اما چون مکانیزمهای کنترلی را همزمان با آن اعمال نکردیم و تمرکز ما عمدتا روی خدمات بستری در بیمارستانهای دولتی بود، شاهد افزایش نیازهای القایی شدهایم. در این طرح، نرخ بستری شدن افزایش پیدا کرد، همچنین متوسط هزینههای بستری شدن صرفنظر از افزایش تعرفه، افزایش یافته و تعداد خدمات پاراکلینیک نیز افزایش داشته که همه این موارد سبب میشود حجم زیادی از اعتبارات صرف نیازهای القایی شود.»
دستمزد پزشکان ۳۳۰ درصد افزایش یافت!
پس چه کسانی از طرح تحول سلامت سود بردند؟ به نظر میرسد منتفعان طرح تحول، نه مردم و نه بیمهها، بلکه صرفاً پزشکان هستند: آمارهای تحقیق انجام شده توسط مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد دستمزد پزشکان در سال ۱۳۹۲ حدود ۵۸۷ میلیارد تومان بوده است که این رقم در سال ۱۳۹۵ به ۲ هزار و ۵۲۸ میلیارد تومان رسیده است! در واقع، دو سال بعد از اجرای طرح تحول، دستمزد پزشکان حدود ۳۳۰ درصد افزایش داشته است!
فرشید یزدانی (کارشناس رفاه و تامین اجتماعی) در این رابطه میگوید: مهمترین و اساسیترین وجه طرح تحول، توزیع منابع به نفع ارائهدهندگان خدمت بوده است. براساس همین «وجه غالب»، هزینههای پزشکی و پیراپزشکی را با بالا بردن تعرفهها افزایش دادند و یک شبه، درآمد پزشکان ۲.۵ تا ۳ برابر شد. این درآمد اضافی از کجا تامین شد؟ از جیب بیمهشدگان و نیروی کار.
او ادامه میدهد: بهانه اصلی برای افزایش تعرفههای پزشکی این بود که با این افزایش، «زیرمیزی» از بین میرود؛ حال آنکه با گذشت ۵ سال از اجرای طرح، زیرمیزی همچنان رواج دارد و فقط درآمد و توقعات مالی پزشکان بالا رفته است.
یزدانی تاکید میکند: غیر از افزایش درآمد گروههای پزشکی، طرح تحول، دستاورد مثبت دیگری نداشته است؛ روی نظارت، نظام پرداخت و سازوکارهای آن و متناسبسازی پرداخت با سطح کیفیت، به هیچ وجه کار اساسی انجام نشد؛ مثلاً نظام ارجاع پزشک، در محاق قرار گرفت و هنوز هم در مقابل اجرای آن مقاومت میشود.
«کیفیت» کامل نادیده گرفته شد
او بر این باور است که وجوه مربوط به «کیفیت» در طرح تحول، کاملاً نادیده گرفته شد و فقط یک وجه اجرایی شد: وجه افزایش تعرفهها به خاطر قدرت بالای لابیگری و نفوذ سرشار جامعه پزشکی.
این کارشناس رفاه معتقد است؛ صندوقهای بیمهگر از جمله تامین اجتماعی، اشتباه بزرگی مرتکب شدند که این طرح و تعهدات آن را پذیرفتند؛ میتوانستند از جانب مصرفکننده، وارد چانهزنی شوند و این طرح ناکارآمد و پرهزینه را نپذیرند.
اینکه صندوقها میتوانستند «چانهزنی» کنند یا نه و اینکه اگر چانهزنی میکردند، «نتیجه» چه میشد، به کنار؛ آنچه مسلم است این است که امروز، بابت اجرای این طرح ناکارآمد و ناعادلانه، بار سنگینی به صندوقهای بیمهگر و مخصوصاً تامین اجتماعی وارد آمده است؛ ما نیازمند یک تحقیق مستقل هستیم که با دقت تمام نشان دهد چقدر از این هزینه تحمیلی، ناشی از خدمات القائی است و به جیب یک گروه خاص سرازیر میشود و چند درصد – احتمالاً بسیار اندک- برای خود بیمه شده صرف میشود؛ هزینه گزاف طرح تحول را کنار بدهی انباشتهی بیش از ۲۰۰ هزار میلیاردی دولت به تامین اجتماعی که بگذاریم، ابعادِ «مشکل» نمایانتر میشود؛ در چنین شرایطی، این صندوق بیمهگر چگونه باید سرپا بایستد؛ آیا زمان آن نرسیده جلوی آسیب بیشتر را بگیرند و طرحی که قرار بود درمان و سلامت مردم را «متحول» کند، «متوقف» شود؟!