در این بخش قصد داریم در ۴ بخش به این موضوع از زوایای مختلف بپردازیم .
پایان ۷ سال بن بست در روابط ایران و عربستان که باعث بروز مشکلات و بحرانهای بسیاری شده بود بدون شک میتواند دستاوردهای بسیار خوبی برای مردم منطقه داشته باشد. شاید بسیاری از دوستان به این فکر کنند که چرا ما به جای احیای روابط با عربستان این کشور را به بدترین شکل ممکن هدف قرار نداده و تلافی نکردیم؟ جهت اطلاع شما باید عرض کنم که آن چیزی که مسوول نهادهای امنیتی عربستان امضا کرد (با عرض معذرت در پستهای بالا نوشتم فیصل بن فرحان که اصلاح میکنم) روایت یک شکست کامل و همه جانبه برای محور آمریکایی اسرائیلی است چرا که آنها انتظار داشتند تا روابط ریاض تلآویو وارد مرحله جدیدی گردد و دو طرف پس از سالها مذاکرات مخفیانه و داشتن روابط امنیتی آن را علنی کنند اما به نظر میرسد که ولیعهد سعودی در طول این چند سال بیش از پیش به این موضوع واقف شده که دیگر آمریکا قابل تکیه کردن نیستند و پس از خالی شدن منطقه از حضور آنها، صهیونیستها نیز مرد میدان عمل نبوده و نمیتوانند آنچه را که خاندان سعودی نیاز دارد را انجام دهند.
در حالی که مذاکرات ایران و عربستان در سطوح نمایندگان دیپلماتیک در بغداد در چندین دور در حال برگزاری بود، بن سلمان در یک شراکت اساسی به عنوان آخرین کارت بازی بزرگترین سرمایه گذاری خودش برای به هم زدن امنیت و نظم اجتماعی در ایران را رو کرد و آن نیز چیزی نبود جز فتنهگری در عالیترین سطوح با استفاده از سرمایه گذاری در خرید افراد، ایجاد رسانههای متعدد ضد ایرانی، ارسال گروهکهای تروریستی به داخل ایران، فعال کردن عناصر تروریستی و سلاح در مرزها که از ابتدای سال جاری کار خود را شروع کردند و در پاییز دروغگویی، اختلافافکنی و تلاش برای ایجاد جنگ داخلی و نابود کردن امنیت در ایران را پر یک همکاری بیسابقه با اتاق عملیات ناتو در بروکسل و همکاری گسترده صهیونیستها وارد فاز اجرایی کردند. این آخرین تلاش بن سلمان و دستگاه امنیتی عربستان برای غلبه بر ایران بود اما حوادثی که در طول شش ماه گذشته روی داد و در نهایت او را به این نتیجه رساند که پایان این ماجرا به نفع او نیست.
هشدارهای عملی ایران و جابجایی گسترده موشکها و اعلام آماده باش در نیروهای نظامی کشور در جنوب برای اقدام تلافی جویانه علیه سعودیها باعث بروز وحشت بیش از اندازه در ریاض شد، در این روزها حتی بن سلمان از ترس آنکه کاخس هدف قرار گیرد پایتخت را ترک کرده بود و صرفاً حجاب به جام جهانی باعث گردید تا ایران بیش از یک ماه در این مورد سکوت کند. اما عزمش برای اقدام تلافی جویانه جزم و برنامه جدی بود. اینجا بود که سعودیها واسطههای مختلفی را به تهران فرستادند تا یادآور شوند که هیچ نقشی در حوادث ایران نداشته و ندارند اما هیچ کدام از این واسطهها نتوانستند تهران را از اقدامی که میخواست انجام دهد منصرف کند. در حالی که عربستان دلگرم به حمایت اروپا و آمریکا بود آنها نیز صرفاً اقدام به تهدیدهای توخالی علیه ایران کردند که هیچ اثر مستقیمی بر تصمیم نهایی نداشت و مشخص شد که چاقوی غرب در ایران دیگر آب را هم نمیشکافد.
اینجا بود که سعودیها به یک نتیجه مهم و قطعی رسیدند و آن نیز این بود که در برابر اراده ایران غرب هیچ کاری نمی تواند کند سرمایه گذاری چند میلیارد دلاری از و دادن پول مفت به مزدوران فارسی زبان به ایجاد باغ و آشوب در برخی از خیابانهای شهر های ایران نیز هیچ دستاورد خاصی جز تهدید به حمله مستقیم برای ریاض نداشت و بن سلمان از این می ترسید که مبادا از شرق و غرب مورد حمله ایرانیها و یمنیها قرار بگیرد و در غربیهایی که او و پدرانش را چندین دهه دوشیده بودند به اندازه یک فشنگ مشقی هم بهیاریاش نشتابند. اینجا بود که سعودیها وحشت زده از رویدادی که قابل پیش بینی نیست و میتواند تبعات سنگینی به همراه داشته باشد با درس گرفتن از حمله سال ۲۰۱۹ دست به دامان چینیها شدند و مقامات پکن از ایران تقاضا کردند تا به خاطر آنها فعلاً دست از حمله به عربستان بردارند و به رئیس جمهور این کشور فرصتی چند ماهه در این زمینه بدهد.
با این حال باز هم سعودیها دست از تلاش بر نداشته و سعی کردند آخرین شانس خود در برابر غرب و صهیونیست.ها را بوته آزمایش بگذارند. درخواستهای بن سلمان از واشنگتن در چند مورد خلاصه میشد در حالی که خواستههای آمریکا از او متعدد و گاهی اوقات اجرایش سخت مینمود. در حالیکه همه فکر میکردند امریکا میتواند روابط میان ریاض و تلآویو را احیا کند شرطی که ولیعهد سعودی گذاشت سنگ بزرگی بود که نه تنها در کاخ سفید کسی جرأت برداشتن آن را نداشت بلکه در تلاویو نیز سران رژیم صهیونیستی حاضر نبودند برای یک لحظه در موردش فکر کنند چه برسد به اینکه بخواهند آن را همراهی کرده و اجازه دهند سعودیها به دانش هستهای ولو به اندازه مونتاژ دست پیدا کند.
باتشکر از کانال اخبار سوریه